" آندروکانوای آیوی " از دانشمندان مطرح فیزیولوژی تحت عنوان "انکار وجود خدا متکی بر دلیل نیست" میگوید : « احدی قدرت آنرا ندارد ثابت کند که فکری که میگوید "خدا وجود دارد" خطاست ، چنانکه احدی قدرت آنرا ندارد که صحت فکری که میگوید"خدا وجود ندارد" را ثابت کند ، منکر خدا وجود او را انکار میکند ولی قدرت آنرا ندارد که انکار خدا را بر اساس دلیل تایید کند ، و بعضآ میشود که انسان در وجود چیزی شک میکند ،ولی باید شک خود را براساس دلیلی مستند سازد . من در طول زندگیم نخوانده ام و نشنیده ام حتی یک دلیل بر عدم وجود خدا باشد ولی در همین مدت خوانده ام وشنیده ام دلیلهای بسیار بر وجود خدا ، چنانکه در وجود خود بعضی از شیرینیهایی که ایمان در قلوب مومنان و آنچه از تلخی هایی که انکار وجود خدا در قلوب منکران میگذرد احساس و لمس کرده ام . برهانی که منکرین خدا آنرا برای اثبات وجود خدا میجویند آن عین همان برهانی است که اگر خدا شبیه انسان یا چیزی مادی یا حتی مجسمه و بت باشد طلب میشد..»

این گفتار تلالئی از نور افشانی قرآن است که میگوید : "کافران گفتند زندگی جز زندگی این دنیا نیست میمیریم وزنده میشویم و چیزی جز "طبیعت" مارا هلاک نمیکند و آنها به آنچه که میگویند علمی ندارند و آنها فقط حدس میزنند ". (جاشیه/24

دانش و دانشمندان با مساله خدایابی

اکنون به پاره ای از نظرات جمعی از دانشمندان بزرگ و مشهور جهان درباره اعتقاد به خدا میپردازیم تا روشن گردد که بین اندیشه خدایابی و دانش و دانشمندان ، ضدیت وجدایی نیست

:" ادوارد لوترکسیل "میگوید : در سالهای اخیر ،با بررسیهای علمی ، دلایل تازه ای برای اثبات وجود خدا به اضافه دلایل فلسفی سابق بدست آمده است ، البته دلایل فلسفی سابق در مورد ایمان بخدا برای هرکس که به مکتب خاصی تعصب نداشته باشد کافی است ولی من بعنوان کسی که به خدا ایمان دارد به دو دلیل از افزوده شدن دلایل جدید بر دلایل قبلی خوشحالم : نخست این دلایل تازه ، بطور روشنتری نشانه های خدا را به ما می شنا ساند ، ودیکر اینکه پرده ها را از جلوی چشم بسیاری از دانشمندان بدبین برمی دارد بطوری که آنها را ناگزیر به ایمان به خدا میکند . در سالهای اخیر« دهه 50 و 60» در امریکا گرایشی به مذهب بوجود آمده که بنظر ما این گرایش بر خلاف علم و دانش نیست ، و بدون تردید پیشرفتهای علمی جدید اثر بسزایی در مورد اثبات آفریدگار این جهان دارد و نقش بزرگی در این گرایش ایفا میکند . اما هدف از بررسیهای علمی اثبات وجود آفریدگار نبوده ، بلکه هدف از این بررسیها کشف اسرار و ریزه کاریهای طبیعت و استخدام نیروهای آن است ، و این کاری به بحث درباره سازنده اولی این جهان ندارد بلکه بحث درباره آفریدگار از بحثهای فلسفی است نه علوم طبیعی ، که هدف از عوم طبیعی شناختن پدیده ها و طرز عمل ماشینی آنها است ،اما چه کسی این طرز عمل را به آنها عطا کرده ؟ در هر انسانی حتی در دانشمندان علوم طبیعی میل و گرایش به فلسفه وجود دارد ،اما متاسفانه دانشمندان عالیقدر همیشه فیلسوف ممتاز نیستند ،تنها عده کمی از آنها درباره مبداء جهان فکر میکنند . وبراستی اگر همه دانشمندان علوم طبیعی به ادله ای که از ناحیه ی علوم طبیعی درمورد وجود صانع بدست می آید ، از روی انصاف و بدون هرگونه تعصب توجه میکردند ، و عقل و وجدان خود را تحت تاثیر عوامل محیطی قرار نمی دادند، حتما همه ی آنها به وجود آفریدگار ایمان می آوردند ، که این تنها راه حل تفسیر جهان است. مطالعات و بررسیهای علمی بدون شک ما را و هر صاحب عقل سلیمی را به درک وجود علت اولیه که عبارت است از "خدا" میباشد میکشاند

.

سپس بعد از بررسی ادله علوم تجربی در مورد حدوث ماده سخن خود را ادامه میدهد

:

در این بحث کوتاه نمیتوان همه دلایل دیگر را در مورد تشریح حکمت و تدبیر و عجایب جهان بررسی کرد ولی من در بررسیهای محدود خود درباره جنین شناسی حیوانات و حشرات و تحول وتکامل آنها به دلایل بسیار دست یافته ام ، هر قدر در مورد طبیعت و جهان بیشتر مطالعه و بررسی میکنم ،ایمان به وجود خدا در پرتو این ادله و شواهد بیشتر میشود . طرز عملیات پدیده ها که علوم طبیعی به مطالعه و بررسی آنها اهمیت فراوان میدهد ، جز مظاهر و نشانه های وجود آفریدگاری مدبر نیمتواند باشد و تکامل جز مرحله ای از مراحل طرز کار خلقت نیست . وعلی رغم نظریات مادیون که حتی با تعصب بسیاری از دانشمندان را از مرز حقیقت دور کرده ، عقیده به تکامل در خلقت با عقیده به خدا هیچگونه منافاتی ندارد ، بلکه به عکس از حماقت و تناقض در رای است که انسان قانون تکامل را بپذیرد ولی وجود خالقی را که این تکامل را بوجود آورده را انکار کند

.

از زمان " اوگوستین کبیر" در قرن چهارم تاکنون بسیاری از افرادی که به خدا ایمان داشته اند زندگی میکردند در حالی که خلقت به معنی صنعت صنعتگران را قبول نداشته اند ، بلکه معتقد بودند که خلقت بر اساس تکامل انجام میشود . حقیقت اینست که به نظر طرفدارن این عقیده - که من نیز از آنها هستم - برای تکامل اهمیت زیادی از نظر مذهبی وجود دارد که هر فرد بی تعصب را به سوی عقیده به خدا دعوت میکند .باز تکرار میکنم که مطالعه وبررسی علوم با فکری روشن ، حتما انسان را ناگزیر از ایمان به وجود خدا ، آفریدگار جهان خواهد کرد

." والتر اوسکارلندبرگ " میگوید : دانشمندی که همواره با مطالعه و بررسیهای علمی سر و کار دارد ، بهتر از دیگران میتواند به حقیقت درباره وجود خدا برسد ، اصول نخستینی که ، از طریق علم در بحثهای خود بر مقتضای آن تکیه میکند ذاتا به وجود خدا دلالت دارد ، بسیاری از دانشمندان که به این نکته توجه نکرده اند در تحصیل علوم موفق شده اند ، اما شایسته نیست که ما این موفقیت را ضد حقیقتی بدانیم که به آن اشاره شد . امروزه رمز موفقیت در تحصیل و تحقیق علوم بستگی کامل به استفاده از اسلوب معین دارد ، دیگر به اصول اولیه که این اسلوب بر آن مبتنی است توجه نمیشود .( در صورتی که موفقیت در شناخت آفریدگار در نتیجه استفاده از اصول اولیه و علت پیدایش آنها بدست می آید

).